"چ" روایت یک حرف از الفبای زندگی "چمران"
دو شب پیش با دوستم و خانواده هامون برای تماشای فیلم "چ" رفتیم.
از حق نگذریم حاتمی کیا یک حرف از الفبای زندگی چمران رو خوب روایت کرده.از تکنیک فیلم سازی و جلوه های ویژه و نکات فنی فیلم که تخصص من نیست و حتی عامیانه سخنگفتن در این مورد نیز در اینجا مد نظر نیست ولی نمی شود به عنوان یک تماشاگر حرف دل را نگفت.چند نکته مهم در مورد فیلم پس از تماشای اون، ذهنم رو مشغول کرد:
بر خلاف بیشتر فیلم ها که میخوان تمام زندگی یک شخصیت یا دستکم چند سال از زندگیش رو تو یک فیلم خلاصه کند حاتمی کیا فقط با تکیه بر واقعه شهر مقاوم پاوه بخشی از شخصیت چمران رو نشون میده.
کمتر به زندگی چمران و خانواده و فرزندان آمریکایی اون پرداخته شده، بیشتر مردم با خانم "غاده" همسر لبنانی آشنایی دارند اما در این فیلم بر عکس فقط در بخش هایی کوتاه خانواده و فرزندان آمریکایی اون به تصویر کشیده میشن و هیچ حرفی از خانم لبنانی اون به میون نمیاد.
تا حالا مصاحبه های خوبی با خانم غاده راجع به چمران و بخش زندگی اون در لبنان شده اما در مورد خانم و فرزندان آمریکایی چمران مردم نمیدونن که چکار میکنن و کجا هستند، یا در این زمینه کاری نشده و یا اگه شده به مردم اطلاع رسانی نشده است.
نکته جالب فیلم، مطرح شدن یک شخصیت دیگر در کنار و حتی هم سطح چمران است شخصیت شهید اصغر وصالی
درست است که فیلم در مورد چمران است ولی چمران در ارتباط با دیگران چمران بوده و چمران هم خواهد ماند. در این فیلم بخشی از چمران روایت شده که به عنوان نماینده دولت جمهوری اسلامی ایران برای حل مناقشه پاوه رفته و در آنجا نه به عنوان یک چریک یا فرمانده نظامی بلکه به عنوان یک شخصیت سیاسی عضو دولت حضور دارد، و شهید اصغر وصالی به عنوان یک فرمانده نظامی در پاوه فعالیت دارد و حاتمی کیا کوشیده است تا نقش شهید وصالی در سایه نقش چمران نباشد.
ورود گروهک ضد انقلاب به شهر پاوه و پخش صدایی که به نیروهایشان می گفت حق ورود به منازل مردم را ندارند و اموال مردم را نباید غارت کنند نشان می دهد که حاتمی کیا از بیان نکات مثبت اخلاق دشمن نیز ابایی ندارد که این از بهترین نوع روایت است و بر تاثیرپذیری و باورپذیری بیشتر آنهم در نسل جوان کمک می کند
حادثه پاوه و سقوط بالگرد را که قبلا به نقل از خاطرات شهید چمران خوانده بودم همیشه به عنوان یک حادثه تلخ ماندگار در ذهنم باقی مانده بود که حاتمی کیا شدت درد و رنج از این حادثه را بیشتر در دلم ریخت.
پیام و فرمان امام انتهای بلوای آشوبگران در پاوه است و دشمن هراسان و ترسو جنگ برده را می بازند امید در دل تعداد اندک یاران زنده می شود.
تکه های کلامی چمران و وصالی، چمران و فرمانده گروهک ضد انقلاب، به خوبی فرازهایی از اندیشه چمران را نشان می دهد.
به روزیم با باز هم تنگ شد دلم
www.parishaniat.blog.ir